آزاده در سرزمین عجایب

یادداشت های روزانه یک مهاجر

یادداشت های روزانه یک مهاجر

این وبلاگ دفترچه ی خاطرات آنلاین منه که توش درباره ی زندگی جدیدم در آمریکا خواهم نوشت. نظرات این وبلاگ بسته است و بسته خواهد ماند. لطفا درباره ی نوشته ها و جزییاتش ازم چیزی نپرسید چون به هر حال بی جواب خواهید موند! شماره ای که بالای هر پست وبلاگ خواهد اومد نشانگر تعداد روزهایی که از اقامتم در این سرزمین جدید می گذره. همین و تمام.

منوی بلاگ
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
  • ۰۹ نوامبر ۱۹ ، ۲۳:۰۳ 1507
  • ۲۰ جولای ۱۹ ، ۱۶:۲۴ 1395
  • ۱۵ جولای ۱۹ ، ۲۱:۱۷ 1390
  • ۱۴ جولای ۱۹ ، ۲۳:۳۹ 1389
  • ۰۴ جولای ۱۹ ، ۲۲:۳۱ 1379
  • ۱۷ ژوئن ۱۹ ، ۲۱:۰۱ 1362
  • ۱۰ ژوئن ۱۹ ، ۲۱:۱۷ 1355
  • ۰۶ ژوئن ۱۹ ، ۲۳:۰۶ 1351
  • ۲۷ می ۱۹ ، ۱۷:۰۰ 1341
  • ۲۴ آوریل ۱۹ ، ۲۱:۱۰ 1308

1280

سه شنبه, ۲۶ مارس ۲۰۱۹، ۱۱:۰۱ ب.ظ

میون این همه خبر بد و سیل و مصیبت، بالاخره خبر خوبی به من رسید که چند ماه اخیر براش برنامه ریزی و کار کرده بودم. همون تصمیمات مهمی که گرفته شده بود و منتظر نتیجه اش بودم: در رشته ی مطالعات فرهنگ عامیانه (Folk Studies) در مقطع فوق لیسانس در دانشگاه وسترن کنتاکی قبول شدم!!!

راستش تصمیم مهمی که سال گذشته گرفته بودم و بخاطرش تافل و جی آر ایی دادم این بود که برای تحصیل در آمریکا اقدام کنم.سه سال طول کشید تا بالاخره خودم رو راضی به این کار کردم. اوایل فکر می کردم با داشتن مدرک دکترای ادبیات فارسی می تونم کار پیدا کنم اما بعد که برای چند جا اقدام کردم و متوجه شدم حتی با وجود داشتن شرایط اصلی، به خاطر اینکه هیچ مدرکی از آمریکا ندارم و هیچ سابقه ی تدریسی هم به زبان انگلیسی ندارم، تقریبا امکان پیدا کردن کار برام غیر ممکنه، به این نتیجه رسیدم که بالاخره باید دل رو به دریا بزنم و دوباره دانشجو بشم. تصمیم خیلی خیلی سختی بود چون من هنوز کاملا از دوره ی دکتری ام خارج نشدم و هنوز فراموشم نشده که چقدر سخت بود و چه کشیدم؛ اما چاره ای نبود. اول تصمیم داشتم برای دکتری مطالعات جنسیت و زنان اقدام کنم. دکتری این رشته رو کلا 10 تا دانشگاه هم در آمریکا ندارن. با توجه به شرایطم و مدارکم و آخرین زمان ثبت نام، بالاخره برای 5 تا از این دانشگاه ها اپلیکیشن فرستادم. با اینکه نامه نگاری با استادا خیلی مثبت و امیدوار کننده بود، از هیچکدومشون پذیرش نگرفتم. تنها گزینه ی باقی مونده برای امسال همین فوق لیسانس مطالعات فرهنگ عامیانه بود که تفاوت اصلی اش با خیلی از فوق لیسانس ها این بود که یه فاند کمی هم به دانشجو می دادن. دو تا از دوستای ایرانی ام طی چند سال گذشته توی این رشته درس خوندن و فارغ التحصیل شدن. اونا بهم گفتن با توجه به سابقه ی کاری و علاقه ات، این رشته می تونه شروع خیلی خوب و هیجان انگیزی برات توی آمریکا باشه. منم دل رو به دریا زدم و بهشون ایمیل دادم. دیرکتور برنامه باهام تماس گرفت که از اونجایی که تو در یک ساعتی ما زندگی می کنی، نظرت چیه یه سر پاشی بیای اینجا تا هم تو بخش و امکانات و استاداش رو ببینی و هم ما تو رو؟ منم از خدا خواسته قبول کردم. خلاصه اینکه یه روز جمعه یک ساعت رانندگی کردیم تا بولینگ گرین و رفتم استادا و بخش رو دیدم. خیلی صمیمی و خونگرم. استقبال خیلی گرمی ازم شد و تقریبا سه ساعت صحبت کردم و پرسش و پاسخ بود. حال و هوای بخششون و ارتباط استادا منو یاد بخش فارسی دانشگاه شیراز، در سال های نه چندان دور، انداخت. به نظرم اومد اونا هم از من خوششون اومده. بسم اللهی گفتم و به عنوان آخرین شانس سال گذشته ام اپلای کردم. یک ماهی بود که خبری ازشون نداشتم تا اینکه دیروز صبح دیرکتور برنامه بهم ایمیل زد و تبریک گفت که پذیرفتنم. نصف شهریه رو بخشیده ان و بهم یه فاند مختصر هم که بقیه ی شهریه رو کاور می کنه، دادن. البته واسه این فاند باید مثل خر توی دانشگاه کار کنم.

چه حالی دارم؟ هنوز نمی دونم. خیلی زوده که بعد از این سال های سخت و ناکامی پشت ناکامی، انتظار پشت انتظار، دیوار پشت دیوار، قبول کنم که بالاخره داره روزنه ای رو به بیرون باز میشه. زمان می بره. البته این بخش کار، یعنی گرفتن پذیرش از دانشگاه، تقریبا پنجاه تا شصت درصد کاره. هنوز تغییر ویزا که خودش هفت خوانیه مونده که اونم فرایندی داره که به زودی باید شروع کنم.

نخواستم از این موضوع چیزی بنویسم چون معتقدم وقتی تصمیمی می گیری تا عملی اش نکنی بهتره ازش حرف نزنی. امروز تصمیم من نتیجه داد. این روزها خیلی می شنوم و می بینم که از خارج رفتن و درس خوندن خارج از کشور می گن و می پرسن. حالا که من این شرایط و مراحل رو پشت سر گذاشتم، می خوام توی چند یادداشت از مراحل کار و سختی هاش بگم. شما هم اگه سوال خاصی دارید لطفا برام در بخش نظرات بنویسید. اگه سوال عمومی بود، در موردش مطلب می نویسم، وگرنه تا جایی که در توانم باشه در بخش نظرات بهش پاسخ خواهم داد.

نظرات  (۳)

تبریک میگم آزاده جان. خیلی خوشحال شدم از موفقیتت. امیدوارم درهای امید و شادی پشت سر هم به روت باز بشه. قطعا اینها همه نتیجه تلاشهای زیادی هست که کردی. امیدوارم فرایند تغییر ویزات هم خیلی سریع پیش بره تا بتونی فصل جدید زندگیت رو شروع کنی❤️
چه تصمیم خوبی گرفتی که دوباره برگردی دانشگاه. البته دوباره که نیست یه جورایی فعلا موازی هست.

یه عالمه آرزوی موفقیت. 
تبریک میگم، من بیصبرانه منتظرم پست مربوط به پذیرش گرفتن را بنویسی

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">