87
یه انرژی ای در روزهای تعطیل هست که فرقی نمی کنه کجای دنیا باشی، همه جا مشترکه! این انرژی در عصر روزهای تعطیل تعبیه شده؛مثه یه فنر می مونه که در سرتاسر روز تعطیل داری هی فشارش می دی، هی فشارش می دی، هی فشارش می دی... بعد وقتی به آخر روز نزدیک می شی، وقتی هوا کم کم داره تاریک میشه، فنر با استفاده از انرژی ذخیره شده ی حاصل از فشار، پرتاب میشه و بومب...! بعدازظهر عصر تعطیل انفجار همه ی اون انرژی مثبته که در طول روز جمع کردی: با بیشتر خوابیدن، غذای خوشمزه خوردن، ول گشتن... با رفتن خورشید همه اش رنگ می بازه و یه حس مبهم کسالت و دلهره برات باقی می مونه. اما یه فرق اساسی ای که تعطیلی آخر هفته ی اینجا با ایران داره اینه که اینجا تعطیلات آخر هفته داریم. یعنی درسته که دو بار حس تخلیه ی انرژی روز جمعه رو موقع غروب تجربه می کنی اما شنبه شب، وقتی به این فکر می کنی که فردا هم تعطیله، با انرژی مضاعفی دوباره سراغ فشار دادن فنر مذکور می ری و... .
با اینکه تعطیلی آخر هفته ی اینجا جمعه نیست اما من به این تعطیلی، با اینکه دو روزه، میگم جمعه. جمعه فقط یه روز توی تقویم شمسی نیست، برای من یه مفهومه، یه نماد، یه حس مبهم اما مشترک. جمعه ها رو دوست دارم هر چند از فشار دادن فنر هیچ راه گریزی نیست.