95
اینجا با مفهوم جدیدی از مهمونی آشنا شدم: potluck. این شیوه از مهمونی و پذیرایی کاملا برعکس ماجراییه که در ایران اتفاق می افته. در این شیوه، میزبان فقط هماهنگ کننده ی برنامه است یا در نهایت مکانی رو برای دورهمی در اختیار مهمانان قرار میده اما آوردن غذا با خود شماست! برخلاف ایران که وقتی به مهمونی دعوت میشی می تونی خوشحال باشی که «حداقل» یک وعده غذای مجانی افتادی، اینجا وقتی دعوتت می کنن تازه اول مصیبته که چی بپزم؟ چقدر درست کنم؟ چطوری ببرم؟ و... . البته از انصاف نباید گذشت که این شیوه ی مهمونی دادن خوبی های خودش رو داره. اول اینکه نگران این نیستی که میزبان بدبخت از شدت پخت و پز و تمیزکاری جان به جان آفرینی تسلیم کنه، دوم اینکه تنوع خوراکی ها دستت رو واسه انتخاب باز میذاره و در نهایت هرچقدر هم که بخوری یا بخوای آخر مهمونی با خودت ببری هیچ کس نه تنها شاکی نمیشه، بلکه همه استقبال می کنن چون خالی شدن ظرف غذای تو در آخر مهمونی به این معناست که دست پختت مورد توجه قرار گرفته!
این شیوه به اندازه ی کافی برای من عجیب هست، چه برسه به اینکه دوستی منو به dipping party هم دعوت کنه! توضیح این نوع از مهمونی کمی سخته چون معنی کردن کلمه ی dip در این بافت واسه من سخته. خلاصه و ناشیانه اش این میشه که فرو کردن چیپس یا بیسکویت در چیزهایی مثل سس یا ماست یا امثالهم را dipping گویند. پس با توجه به این تعریف چند زبانه، من به مهمونی عجیبی دعوت شده بودم.
دوست و همکلاسی ژاپنی من، سواکو (sawako) دختری است بسیار هنرمند و علاقه مند به آشپزی ملل. سواکو تنها یک علاقه مند نیست، بلکه در آشپزی خلاقیت هم به خرج می ده. جمعه پیام داد که دوشنبه ناهار دعوتید به مهمونی ای که شرحش چند سطر قبل رفت. اول فکر کردم که باید potluck باشی اما گفت خودش قراره انواع سس ها رو توی خونه تهیه کنه و ما فقط می تونیم هر چی که دوست داریم با سس بخوریم، مثل میوه و چیپس، با خودمون بیاریم.
مخلَص کلام اینکه امروز ناهار چیپس و سس خوردیم، البته سس هایی شیرین با طعم های ابتکاری مختلف، مثل سس بادام زمینی، سس نارگیل و پسته، سس آرتیشو و... . جمع کوچیکی بودیم که گرم صحبت شدیم درباره ی سرزمین های دورمون، آداب و رسوممون، علایق و دلتنگی هامون، پس زیاد دقت نکردیم چی و چقدر خوردیم. هوا سرد بود اما بازار حرف گرم بود و چه چیزی مهم تر از این برای یه دورهمی لازمه؟