1070
می گن فلانی مجبور شده کار هرگز نکرده رو انجام بده ها؛ این حال و روز من موقع ریاضی خوندنه! یه بخش از سه بخش امتحان GRE ریاضیه. البته می گن سطح ریاضی اش خیلی معمولیه اما همین سطح معمولی هم همیشه برای من خیلی بالا بوده. به قول مامانم (هر چند این یادآوری اش اصلا دل گرم کننده نبود!) من از کلاس چهارم دبستان با ریاضی مشکل داشتم و با ضرب و زور معلم خصوصی و دعا و نذر امتحانام رو پاس می شدم. یه چیزی بیشتر از ده سال هم میشه که حداکثر سر و کارم با ریاضی، انجام عملیات چهارگانه با ماشین حساب بوده؛ در حد 8 منهای یازده یا در همین حدودا. به جرات می تونم بگم تقریبا تقسیم کردن رو به طور کامل یادم رفته و یه بخشایی از جدول ضرب هم توی ذهنم قاطی شده. حالا با این اوضاع و اوصاف شاهانه، یک هفته وقت داشتم که در حد GRE ریاضی بخونم. پوریای بیچاره با سخاوت به دادم رسید. از جمعه تا حالا تقریبا هر روز یک ساعت با هم ریاضی می خونیم. از اول شروع کردیم. از اول اول که نه، ولی تقریبا از همون اولش. برام جالبه که وقتی اصول اولیه رو می دونی و کاملا صفر کیلومتر نیستی، فرایند یادگیری کمی سریع تر و آسونتر میشه. جالب تر اینکه، بعد از سال های سال، دارم دوباره مسئله ی ریاضی حل می کنم و کارم هم برای یه تازه کار بد نیست. می تونم عملیات چهارگانه رو روی اعداد کسری پیدا کنم، درصد بگیرم، با اعداد مخلوط کار کنم و البته تازه امروز وارد مبحث جبر شدیم و یه کمی هم می تونم معادلات یک مجهولی حل کنم. سه روز تا امتحان مونده که یعنی دو جلسه ی دیگه ریاضی خوندن با معلم خصوصی. در بهترین حالت می تونیم مبحث جبر رو تموم کنیم و خوشبختانه اصلا قرار نیست هندسه کار کنیم! واقعا از این امتحان انتظاری ندارم چون اول اینکه می دونم درجه ی سختی اش حتی برای خود آمریکایی ها هم خیلی بالاست، دوم اینکه اونقدرها هم وقت نذاشتم که بخوام غصه ی تلاش و کوشش به هدر رفتم رو بخورم. اما در بین همه ی این استرسا و بدو بدوهای آمادگی پیش از امتحان، دوباره ریاضی خوندن، کار هرگز نکرده رو کردن، تجربه ی جالبیه. انگار یه بخشای خاک گرفته ای از ذهنم دارن غبارزدایی می شن.باید اعتراف کنم هر چند امیدی به نتیجه ی حتی زیر متوسط بخش ریاضی هم ندارم، اما همین که بعد از سالها می تونم یه مسئله ی ریاضی رو حل کنم چنان بهم احساس خوشحالی و لذت می ده که باور کردنی نیست. هنوزم ریاضی رو دوست ندارم و به نظرم اعداد هیچ معنایی ندارن، اما دست کم یه تجربه ی جدیده که این چند روز زندگی منو وارد یه مرحله ی تازه کرده.