141
پنجشنبه, ۳۱ دسامبر ۲۰۱۵، ۰۶:۴۵ ب.ظ
حدود 5 ساعت مونده به تحویل سال نوی میلادی، سال 2016. امشب همه در مرکز شهر جمع میشن تا آتش بازی رو تماشا کنن و سال جدید رو با شادی و شادخواری شروع کنن. امشب بی نهایت سرده اما برخلاف پارسال خبری از برف نیست به همین خاطر تجمع کنندگان کمتر از باد سرد زجر می کشن.
برام خیلی جالبه که اتفاقاتی داره درست بغل گوش ما می افته که زیاد به ما ربطی نداره! اصلا واسه ام بی معنیه که چطور ممکنه سال در یه همچین زمان بی مناسبتی عوض بشه. چطور میشه توی این سرما تغییر زمان رو احساس کرد؟ توی تقویم میلادی فصل ها مثل تقویم خورشیدی مشخص و مهم نیست، نه اینکه مهم نباشه، حد و مرزش مشخص نیست. تقویم خورشیدی خیلی وابسته به طبیعت و فصل هاست، همه ی تغییرات زمانی مشخص و خط کشی شده است، تو گذر از زمستون به بهار یا از بهار به تابستون رو با چشم هات می بینی واسه همین وقتی سال داره عوض میشه، به معنای واقعی کلمه ی «تحویل» پی می بری اما سال نوی میلادی... سال نوی میلادی توی چله ی زمستونه، سرد و خشک. این یک ماه مدام از خودم پرسیدم که چرا ما واسه نوروز این همه چراغونی نداریم؟ الان احساس می کنم چراغونی کریسمس و سال نو، قراره نبود شکوفه و جوونه ی درختا رو جبران کنه، این همه چراغ قراره شبهای طولانی زمستون رو کوتاه تر و گرم تر کنه تا «تحویل» سال آسون تر بشه.
ما قراره چیکار کنیم؟ هیچی! مثل همه ی این شب ها دو نفری فیلم می بینیم، واسه هم جوک می خونیم، سوپی رو که به افتخار شب سال نو درست کردم و پای شکلاتی که به بهانه ی جشن گرفتن خریدیم می خوریم و احتمالا در رختخواب گرم و نرم به شکل زنده آتیش بازی سال نو رو در قلب نشویل دنبال می کنیم!
۱۵/۱۲/۳۱