261
شنبه, ۳۰ آوریل ۲۰۱۶، ۱۱:۵۷ ب.ظ
امروز نگار و احمد و بچه ها سر زده اومدن خونه و یه دعوت ساده به صرف چایی برای تشکر، تبدیل شد به مهمونی شام! خدا رحم کرد طبق عادت واسه چند وعده غذا درست کرده بودم و کنار گذاشته بودم؛ هر چند ناریا و ژیوان اصلا لب نزدن و اون دو تا هم فقط کمی خوردن. با این جنبه ی قضیه که بدون هماهنگی و هزاران ساعت برنامه ریزی قبلی از پس این کار براومدم، حال کردم. از این به بعد مدیریت مهمون سرزده رو هم می تونم به فهرست توانایی هام اضافه کنم؛ به شرطی که مثل همیشه بعد مهمونی محمد یه کوه ظرف کثیف رو بشوره و خشک کنه!
۱۶/۰۴/۳۰