316
مهمترین خبر این روزها گرماست! گرما بی داد می کنه؛ هوا خیلی سنگینه و به سختی میشه نفس کشید. من که تا جایی که امکان داره خونه می مونم، مخصوصا که روزه داری در این شرایط همه چیز رو سخت تر و پیچیده تر می کنه. دق دل گرما رو اما شب ها بارون سر زمین درمیاره. چنان رعد و برقایی می زنه و طوفانی میاد که تو هر آن انتظار داری نوح و کشتیش برای نجات سربرسن. دو سه ساعت به شدت می کوبه و بعد چنان همه چیز آروم و بی سر و صدا میشه که باورش سخته که دو دقیقه پیشش خاک از شدت ضربه های بارون کنده می شده! به هر حال امروز دمای واقعی هوا تا 45 درجه رسید که تا حالا گرم ترین درجه ی هوا بوده؛ تا امروزی که فقط 5 روز از شروع تابستون گذشته. به نظرم صدای رعد و برق می یاد، خدا امشب رو به خیر کنه!
خبر بعد اینکه بالاخره بعد از دو هفته صبوری و ریاضت، پنج شنبه گوشی خریدم اونم از نوع سامسونگش. منی که این همه سال در مقابل خرید موبایل سامسونگ، به علت اینکه همه داشتن و عمدتا همه راضی نبودن، مقاومت کرده بودم، ظرف فقط همین دو روز عاشقش شدم! هرگز گوشی ای به این سبکی نداشتم. شاید به جون سختی اچ تی سی یا دقت سونی نباشه اما دست کم همه جای دنیا خدمات پشتیبانی داره!
اینجا معمولا وقتی میخوای گوشی یا تبلت بخری باید با خطش بخری. صدها شرکت ارتباطی هستند که گوشی های مختلفی رو حمایت می کنن. مثلا شرکت مخابراتی ای که ما باهاش کار می کنیم اسمش هست تی موبایل. یکی دیگه از مشهورترین شرکت های مخابراتی آمریکا at &t هست که برج بلندش در مرکز نشویل قرار داره که به برج بتمن مشهوره و نماد نشویل هم هست. خلاصه اینکه اگه تو گوشی رو با سیم کارت بخری، اون شرکت مورد نظر یه تخفیفی برات قائل میشه و حتی در بیشتر موارد می تونی گوشی رو قسطی برداری، با پرداخت ماهیانه ی خیلی خیلی کم. اما اگه فقط دنبال گوشی باشی، اینجاست که گوشت رو می برن. هم تعداد گوشی هایی که به اصطلاح unlock باشن و تنوعشون، کم میشه و هم اینکه قیمت گوشی دیگه چندان مناسب نیست و امکان پرداخت قسطیش هم وجود نداره. فکر کنم با این روضه ای که خوندم متوجه شدین که ما هم مجبور شدیم پول گوشی رو یکجا بپردازیم، فقط خدا پدر مخترع کارت اعتباری رو بیامرزه!
این روزها تلاش می کنم در فراغتی که در بین فرار از گرما و گرسنگی دست می ده کمی بخونم و بنویسم اما تا اینجا که چندان موفقیت آمیز نبوده. آیدوگان و اصلی برای 29ام این ماه به مقصد ملبورن بلیط گرفتم. اول باید 5 ساعت با هوایپما برن لوس آنجلس، بعد از اونجا با یه خط مستقیم 15 ساعته برن ملبورن. بادهای گرم تابستون رفقا رو هم دارن با خودشون می برن؛ سواکو ده روز دیگه میره، چیکا و سایا یک ماه دیگه... . باید دید چه اتفاقات تازه ای در این گرمای طاقت فرسا در انتظارمونه.