148
اولین جلسه ی کلاس بعد از تعطیلات طولانی کریسمس بسیار لذت بخش بود. بچه ها از خاطرات سفرهاشون گفتن که بعضیاش بسیار جالب و هیجان انگیز بود. از همه بامزه تر سفر یونگ جان بود. بخاطر دو تا بچه هاش که هر دو زیر ده سال هستند رفته بودند به دیزنی ورد و استودیوی یونیورسال. شش روز دیزنی ورد بودن و همونجا توی شهرک هتل گرفته بودن و 4 روز یونیورسال. حالا چرا یونیورسال؟ بخاطر فیلم های هری پاتر! یونگ جان می گفت حتی اونجا کاری کردن که تا شعاع محدودی چوب های جادویی واقعا کار می کنن! گفت پسر و دخترش وارد همون فروشگاه چوب جادویی فروشی آقای اولیورند شدن، رفتن توی اتاق پشتی، اونجا دو تا خانم با یه عالمه چوبدستی منتظرشون بودن، بعد باید چوب ها رو امتحان می کردن تا یکی از چوبها انتخابشون کنه، درست مثل تو کتاب! از پسرش خواستن سعی کنه با یکی از چوبها و البته ورد مخصوص، چراغ رو روشن کنه. بار اول موفق نشده که نشون می داده اون چوب دستی مناسبش نیست و... خلاصه ماجراهایی داشتن. عکسای بچه هاش توی شنل هایی با آرم گریفندور و شال گردنای سرخابی و زرد، واقعا هیجان انگیز بود.
یک هفته قبل رفتنش ازش پرسیده بودم دخترش کدوم یکی از پرنسس های دیزنی رو دوست داره و آیا ممکنه به نیابت از من لباس زیبای خفته رو بپوشه یا نه؟ اینکه چرا زیبای خفته و چرا بقیه ی پرنسس ها نه، بماند برای یه وقت دیگه اما جواب یونگ جان بسیار ناامید کننده بود. گفت دخترش از وقتی اومدن آمریکا علاقه اش رو به پرنسس ها از دست داده و حتی دیگه حاضر نیست دامن بپوشه! به هر تقدیر امروز نشد درباره ی ماجراهای سفرش به دیزنی ورد چیزی برامون تعریف کنه اما باید یادم باشه حتما سه شنبه ازش بپرسم بالاخره لباس کدوم پرنسس رو پوشیدن؟!