آزاده در سرزمین عجایب

یادداشت های روزانه یک مهاجر

یادداشت های روزانه یک مهاجر

این وبلاگ دفترچه ی خاطرات آنلاین منه که توش درباره ی زندگی جدیدم در آمریکا خواهم نوشت. نظرات این وبلاگ بسته است و بسته خواهد ماند. لطفا درباره ی نوشته ها و جزییاتش ازم چیزی نپرسید چون به هر حال بی جواب خواهید موند! شماره ای که بالای هر پست وبلاگ خواهد اومد نشانگر تعداد روزهایی که از اقامتم در این سرزمین جدید می گذره. همین و تمام.

منوی بلاگ
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
  • ۰۹ نوامبر ۱۹ ، ۲۳:۰۳ 1507
  • ۲۰ جولای ۱۹ ، ۱۶:۲۴ 1395
  • ۱۵ جولای ۱۹ ، ۲۱:۱۷ 1390
  • ۱۴ جولای ۱۹ ، ۲۳:۳۹ 1389
  • ۰۴ جولای ۱۹ ، ۲۲:۳۱ 1379
  • ۱۷ ژوئن ۱۹ ، ۲۱:۰۱ 1362
  • ۱۰ ژوئن ۱۹ ، ۲۱:۱۷ 1355
  • ۰۶ ژوئن ۱۹ ، ۲۳:۰۶ 1351
  • ۲۷ می ۱۹ ، ۱۷:۰۰ 1341
  • ۲۴ آوریل ۱۹ ، ۲۱:۱۰ 1308

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «زمستان» ثبت شده است

۲۳:۵۸۲۲
ژانویه

چیز سنگین و غمناکی در برف هست. درسته که اولش آدم از دیدنش کلی سر ذوق میاد اما هر چی بیشتر روی زمین می شینه و هوا تاریک تر میشه، برخلاف بارون، غمناک تر و ترسناک تر میشه. شاید بخاطر اینه که این حجم سفید بی انتها حتی در تاریکی مطلق هم دیده و احساس میشه. کافیه پرده رو یک لحظه کنار بزنی تا از دیدن وسعت سفید و درخشانی که بی رحمانه بهت زل زده شوکه بشی. برف با سکوت همراهه، سکوتی که مثل رنگ سفید همه چیز رو توی خودش حل و ناپدید می کنه.

آزاده نجفیان