آزاده در سرزمین عجایب

یادداشت های روزانه یک مهاجر

یادداشت های روزانه یک مهاجر

این وبلاگ دفترچه ی خاطرات آنلاین منه که توش درباره ی زندگی جدیدم در آمریکا خواهم نوشت. نظرات این وبلاگ بسته است و بسته خواهد ماند. لطفا درباره ی نوشته ها و جزییاتش ازم چیزی نپرسید چون به هر حال بی جواب خواهید موند! شماره ای که بالای هر پست وبلاگ خواهد اومد نشانگر تعداد روزهایی که از اقامتم در این سرزمین جدید می گذره. همین و تمام.

منوی بلاگ
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
  • ۰۹ نوامبر ۱۹ ، ۲۳:۰۳ 1507
  • ۲۰ جولای ۱۹ ، ۱۶:۲۴ 1395
  • ۱۵ جولای ۱۹ ، ۲۱:۱۷ 1390
  • ۱۴ جولای ۱۹ ، ۲۳:۳۹ 1389
  • ۰۴ جولای ۱۹ ، ۲۲:۳۱ 1379
  • ۱۷ ژوئن ۱۹ ، ۲۱:۰۱ 1362
  • ۱۰ ژوئن ۱۹ ، ۲۱:۱۷ 1355
  • ۰۶ ژوئن ۱۹ ، ۲۳:۰۶ 1351
  • ۲۷ می ۱۹ ، ۱۷:۰۰ 1341
  • ۲۴ آوریل ۱۹ ، ۲۱:۱۰ 1308

125

چهارشنبه, ۱۶ دسامبر ۲۰۱۵، ۱۰:۲۷ ب.ظ

مالا، دوست هندی امون، ازم پرسید: شما سیستمی مثل سیستم رای گیری توی کشورتون دارین؟ با تعجب گفتم: معلومه که داریم. دوباره پرسید:زنها هم می تونن رای بدن؟ با دهن باز و دو شاخ نامریی روی سرم جواب دادم: البته که می تونن رای بدن! بعد شروع کرد ماجرای عربستان و زنهای بیچاره ای که برای اولین بار اجازه ی رای دادن پیدا کردن رو برام تعریف کردن. پیش خودم فکر می کنم دنیا از ما چه تصوری داره؟ فکر می کردم همه می دونن که دست کم وضعیت سلامت و بهداشت و امنیت زنها در ایران به شکل قابل ملاحظه ای از هند بهتره اما الان فهمیدم این «همه» کسی جز مردم ایران نیست. ما هیچ تصویر واضحی از خودم به دنیا ارائه نداده و نمی دیم. مردم دنیا تنها وقتی یادشون می افته ما هم هستیم که یا حمله ی تروریستی ای شده باشه و مسلمون ها مظنون یا عامل باشن، یا صدای اعتراض ما در شبکه های اجتماعی در صفحه هایی مثل آزادی های یواشکی و... به بیرون درز کنه که عمدتا تصاویر منفی ای از ما هستند. خوب که فکر می کنم می بینم منم مقصرم. اینقدر دل شکسته ام از همه ی اتفاقاتی که برام افتاده که حتی وقتی دارم واقعیت رو منعکس می کنم هیچ تلاشی برای دفاع ازش نمی کنم. این موضوع در مورد همه امون صدق می کنه؛ آدم های خسته ای که به هیچ چیز جز خلاص شدن در لحظه فکر نمی کنن و به سختی می تونن نگران آینده ی مبهم خودشون یا آیندگانشون باشن. وقتی که ما جای خالی تصویر کشور و فرهنگمون رو توی ذهن مردم دنیا با تصاویر مثبت و واقع بینانه پر نمی کنیم، خیلی ها منتظرند تا با هر آن چه که می خوان این جای خالی رو پر کنن.

یادمه سرکلاس چت یک جلسه درباره ی جاهای دیدنی شهر و کشورمون حرف می زدیم. بحث سر این شد که نمیشه توی ایران مشروب خورد و در امکان عمومی رقصید و شادی کرد و در نهایت باید حجاب هم داشته باشی. یکی از بچه ها پرسید پس توریستا به چه امیدی باید بیان کشور شما؟ یه لحظه خشکم زد! به چه امیدی؟ جواب دادم کشور من یکی از زیباترین کشورهای دنیا با فرهنگ چندهزار ساله است، این دلیلی که توریستا به خاطرش به کشورم سفر می کنن.

وقتی بیرون ایستادی و به ماجرا نگاه می کنی، تازه می فهمی که چه جاهای خالی ای وجود داره و چقدر کوتاهی کردی.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">