آزاده در سرزمین عجایب

یادداشت های روزانه یک مهاجر

یادداشت های روزانه یک مهاجر

این وبلاگ دفترچه ی خاطرات آنلاین منه که توش درباره ی زندگی جدیدم در آمریکا خواهم نوشت. نظرات این وبلاگ بسته است و بسته خواهد ماند. لطفا درباره ی نوشته ها و جزییاتش ازم چیزی نپرسید چون به هر حال بی جواب خواهید موند! شماره ای که بالای هر پست وبلاگ خواهد اومد نشانگر تعداد روزهایی که از اقامتم در این سرزمین جدید می گذره. همین و تمام.

منوی بلاگ
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
  • ۰۹ نوامبر ۱۹ ، ۲۳:۰۳ 1507
  • ۲۰ جولای ۱۹ ، ۱۶:۲۴ 1395
  • ۱۵ جولای ۱۹ ، ۲۱:۱۷ 1390
  • ۱۴ جولای ۱۹ ، ۲۳:۳۹ 1389
  • ۰۴ جولای ۱۹ ، ۲۲:۳۱ 1379
  • ۱۷ ژوئن ۱۹ ، ۲۱:۰۱ 1362
  • ۱۰ ژوئن ۱۹ ، ۲۱:۱۷ 1355
  • ۰۶ ژوئن ۱۹ ، ۲۳:۰۶ 1351
  • ۲۷ می ۱۹ ، ۱۷:۰۰ 1341
  • ۲۴ آوریل ۱۹ ، ۲۱:۱۰ 1308

202

چهارشنبه, ۲ مارس ۲۰۱۶، ۱۰:۱۰ ب.ظ

نمی دونم این چندمین باری که امسال زمستون سرما می خورم. هر بار فقط یه بخش مریضی سراغم میاد، این بار نوبت سرفه های کمرشکنه. از صبح خونه تنها بودم و با صدها روش سنتی و مدرن سعی کردم سرفه رو مهار کنم اما تنها کاری که تونستم بکنم مبارزه با خوابیدن و چرت زدن بود. الان هم که شربت ضدسرفه ای رو که محمد برام خریده خوردم، اینقدر گیجم که نمی دونم خواب آلودم یا خمار، بیدارم یا هوشیار؟! ده دقیقه گرممه، یه ربع سرد... خلاصه اینکه حال عجیبیه. روزهایی رو که بایدسخت کار کنم تا عقب موندگی ام رو جبران کنم به تنبلی و خماری و مریضی می گذره.

صبح با مامان حرف می زدم. فهمیدم هزار و یک نگرانی افسارگسیخته و مبهم داره. از اون دست نگرانی های بی سر و تهی که توی تاریکی آدم رو دنبال می کنن و هی بزرگ و بزرگ تر میشن. سعی کردم با دلیل و منطق بخشی از این فکر و خیالات رو مهار کنم اما تنها جوابی که با بغض بهم داد این بود: «فقط تو رو سپردم به خدا.»

هنوزم نگرانی هاش ترسان و مریضم می کنه.

۱۶/۰۳/۰۲
آزاده نجفیان

بیماری

زندگی در آمریکا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">