آزاده در سرزمین عجایب

یادداشت های روزانه یک مهاجر

یادداشت های روزانه یک مهاجر

این وبلاگ دفترچه ی خاطرات آنلاین منه که توش درباره ی زندگی جدیدم در آمریکا خواهم نوشت. نظرات این وبلاگ بسته است و بسته خواهد ماند. لطفا درباره ی نوشته ها و جزییاتش ازم چیزی نپرسید چون به هر حال بی جواب خواهید موند! شماره ای که بالای هر پست وبلاگ خواهد اومد نشانگر تعداد روزهایی که از اقامتم در این سرزمین جدید می گذره. همین و تمام.

منوی بلاگ
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
  • ۰۹ نوامبر ۱۹ ، ۲۳:۰۳ 1507
  • ۲۰ جولای ۱۹ ، ۱۶:۲۴ 1395
  • ۱۵ جولای ۱۹ ، ۲۱:۱۷ 1390
  • ۱۴ جولای ۱۹ ، ۲۳:۳۹ 1389
  • ۰۴ جولای ۱۹ ، ۲۲:۳۱ 1379
  • ۱۷ ژوئن ۱۹ ، ۲۱:۰۱ 1362
  • ۱۰ ژوئن ۱۹ ، ۲۱:۱۷ 1355
  • ۰۶ ژوئن ۱۹ ، ۲۳:۰۶ 1351
  • ۲۷ می ۱۹ ، ۱۷:۰۰ 1341
  • ۲۴ آوریل ۱۹ ، ۲۱:۱۰ 1308

301

جمعه, ۱۰ ژوئن ۲۰۱۶، ۱۱:۵۶ ب.ظ

یه قانون خیلی مهم اینجا هست که میگه: مشتری حرف اول و آخر رو میزنه؛ به هر قیمتی شده راضی نگهش دار! این قانون خیلی جذاب و کاربردی به نظر می رسه که البته در بیشتر مواقع هم همینطور هست. اینکه به جای فروشنده های طلبکار یا همیشه در کمین مشتری، با یه عده آدم مودب و خوش لباس و خوش صحبت طرف باشی کم چیزی نیست اما این قانون درخشنده، چارچوب محکم و منظم خودش رو داره. هر کاری و دامنه ی تاثیر و فعالیتش اینجا یه پروتکل خاص و مشخص داره؛ اگه تو طالب چیزی باشی که در این پروتکل جا نمی گیره، مودبانه به بیرون هدایت می شی!

درسته که آدم وقتی در یکی از کشورهای جهان سوم زندگی می کنه همیشه به خودش می گه اگه جای دیگه ای بودم اینقدر محرومیت در دسترسی به اطلاعات و ابزار نداشتم اما هیچ وقت پیش خودش فکر نمی کنه که استفاده از اطلاعات و ابزار هم شرایط و ضوابط خودش رو داره.

من دو تجربه ی عجیب از برخورد با این سطح از مشتری مداری و دسترسی دارم:

اول اینکه ساعت مچی من یکی از مهمترین وسایل شخصی منه که همه جا با منه. یه عادت قدیمی که به یه روش زندگی تبدیل شده. حدود دو ماه پیش یکدفعه ساعتم از کار افتاد. حدس زدم باید باطریش تموم شده باشه. تموم شدن باطری موضوع شاقی نیست. توی فروشگاه به بخش ساعت ها مراجعه کردیم تا باطری بخریم. فروشنده نگاهی به ساعت من که کلوین کلین هست انداخت و گفت ما باطری این ساعت رو نداریم. یه کم جا خوردم اما پیش خودم گفتم لابد باید برم مغازه ی ساعت فروشی که تخصصی تره. هیچ مغازه ی مستقل ساعت فروشی ای، اونجور که ما در ایران داریم، اینجا وجود نداره. هستند مغازه هایی که یه برند خاص ساعت رو می فروشن اما کاری به ساعتای دیگه ندارن. با رفقا درمیون گذاشتم، جیل گفت هزینه ی عوض کردن باطری اینجا خیلی زیاده، بده من ساعتت رو باز کنم، باطریش رو ببر مدلش رو بخر، من برات جا می ندازم. قبول کردم. فردا اومد که من جرات نکردم پشت ساعتت رو باز کنم، حتما باید ببری نمایندگی کلوین کلین؛ هیچ کس این کار رو برات نمی کنه! از تعجب دهنم باز مونده بود. آخه چرا؟ یه همچین کار ساده ای رو هر ساعت فروش تازه کاری می تونه انجام بده، چرا همه ازش فرار می کنن؟ نمایندگی کلوین کلین خیلی از ما فاصله داره و تا امروز که فرصت نشده سری بهشون بزنیم... .

دوم اینکه حدود چند هفته بود که موبایلم مرتب هنگ می کرد و اذیت می کرد. به حامد توی ایران زنگ زدم و بعد از ارائه ی راهکارهای متفاوت که مثمر ثمر نبود، پیشنهاد داد گوشی رو ریست کنم. همین کار رو کردم که منجر به پاک شدن اطلاعات تلگرامم شد که خودش میشه یه ماجرای دیگه. دو سه روز همه چی خوب بود تا اینکه موبایلم دوباره شروع کرد به قاطی کردن، این بار به شکل حادتر. یکدفعه به شکل خود جوش روشن و خاموش می شد و بدجور بهم ریخته بود. حامد گفت باید فلشش کنم که کار من نبود. از رفقا پرسیدم کجا ببرم واسه تعمیر، همه یک صدا گفتن اینجا هزینه ی تعمیر بیشتر از هزینه ی خرید یه گوشی جدید میشه، بی خیالش شو! دلم رضا نمی داد گوشی نو رو بذارم کنار و برم یکی دیگه بخرم. توی اینترنت سرچ کردم و چند تا راه حل پیشنهادی رو امتحان کردم اما اوضاع خراب تر شد و در نهایت امروز صبح دیگه کلا گوشیم روشن نمی شد. نزدیکترین جایی که موبایل تعمیر میکنه 5 دقیقه با ماشین با ما فاصله داره. سر ظهر رفتیم و آقایی که پشت میز بود بعد از اینکه با صبر و حوصله به شرح دست و پا شکسته ی من از ماوقع گوش داد گفت که ما همه گوشی ای رو تعمیر می کنیم الا اچ تی سی! معمولا قطعات و برنامه هاش رو نداریم و باز کردنش منجر به شکسته شدن یا سوختنش میشه. گشت و شماره ی پشتیبانی اچ تی سی رو برامون پیدا کرد. 

دست از پا درازتر برگشتیم و توی ماشین زنگ زدیم به اون شماره که از پیش شماره اش معلوم بود دست کم توی نشویل نیست. خانمی که گوشی رو جواب داد، شرح ماوقع رو شنید و مشخصات و اطلاعات ما رو گرفت و گفت حالا شماره سریال موبایل رو بدین. شماره سریالمون کجا بود؟ با اسکایپ از توی ماشین زنگ زدم خونه و به مامانم گفتم بگرده روی جعبه ی موبایلم شماره سریال رو پیدا کنه و بفرسته. خواهرم بلافاصله عکس گرفت و فرستاد. دوباره زنگ زدیم. این بار یه آقایی بود که دوباره اطلاعاتمون رو گرفت و بعد از شنیدن ماوقع و گرفتن شماره سریال، دستوراتی صادر کرد که هیچ کدوم کمکی نکردن به روشن شدن گوشی بدبخت من. در نهایت هم گفت که گوشی رو باید حضوری ببینن چون نیاز به تعمیر داره و وقتی ما آدرس شعبه ی نشویلشون رو پرسیدیم در کمال خونسردی جواب داد که از اونجایی که شماره سریال در امارات ثبت شده نه در آمریکا، شرکت هیچ مسوولیتی رو در قبال این گوشی نمی پذیره و نمی تونن به ما کمکی بکنن! خداحافظ. من موندم و گوشی نازنینم که هیچ کس حاضر نیست مسوولیت تعمیرش رو قبول کنه.

قانون مداری خوبه، براساس قواعد و قوانین حرکت و عمل کردن عالیه اما همین قوانین جوری تنظیم میشن که هیچ مسوولیتی برای ارائه دهندگان خدمات ایجاد نکنن. اون فروشنده ی باطری ساعت یا این تعمیرکاران موبایل، هر سه احتمالا می تونستن مشکل من رو حل کنن اما قانون بهشون می گه شما تا جایی در قبال مشتری وظیفه دارین که کالا یا خدماتی که از شما درخواست میشه در محدوده ی چارچوب تعیین شده ی شرکت و موسسه باشه، در غیر این صورت بهتره دخالت نکنین چون عواقبش متوجه شخص شما میشه و شرکت نمی تونه مسوولیت خسارت احتمالی رو به عهده بگیره. این مشکل مشتریه، نه شما!

الان من یه ساعت فوق العاده و یه موبایل کم نظیر دارم که تنها به جرم اینکه با بقیه ی کالاهای مصرفی متفاوت هستن، محکوم به بی مصرف بودن شدن. چرخ سرمایه داری باید بچرخه! جای اینکه تعمیر کنی برو یه جدیدش رو بخر؛ هیچ کس مسوولیت تعمیر یه جنس خراب رو به عهده نمی گیره.

حالم گرفته است، نه فقط بخاطر اینکه موبایلم رو از دست دادم، بلکه بخاطر اینکه همه چیز بیش از اون اندازه ای که باید و انتظار داری پیچیده است و این روند پیچیده هیچ چیز جز بورکراسی در شکل پنهانش نیست.

۱۶/۰۶/۱۰
آزاده نجفیان

زندگی در آمریکا

نشویل

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">